رونیارونیا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

برای موش موشکم

مهری که بر ما اینگونه گذشت

شروع ماه مهر برای ما که بچه مدرسه ایی نداریم همزمان شد با شروع مسافرتمون چون هنوز هوا سرد نشده و اون گرمی تابستون رو هم نداره بابا احسان ماموریت دو روزه ایی داشت به قم  ما هم که از خدا خواسته راهی شدیم  جمعه 4 مهر بود حدود ساعت 9 صبح که راه افتادیم حدود 2 بعداز ظهر رسیدیم یزد ناهار رو بیرون خوردیم و رفتیم توی یک پارک برا استراحت این عکسها هم توی همون پارک گرفتیم این عکس توی راه رفتن بود رونیا رفته عقب و با عروسکش میخاد بخوابه   بعد از چند ساعتی که یزد بودیم راه افتادیم به سمت کاشان شهر سهراب چون دیر وقت رسیدیم اولین پارکی که دیدیم اتراق کردیم و گشت و گذار رو گذاشتیم برا فردا صبح بماند که خیلی...
16 مهر 1393

عواطف مادرانه

 احساسات مادانه از اون عواطف ناب هستن که فقط و فقط تو وجود یک زن وجود داره حتی از اون بچگی باهاشون درگیره و درصدد تقویتشون چند وقتی هست که دیگه یک مامان شدی برای خودت شیر میدی پوشک میکنی نی نی هات رو و حالا باهاشون اینجوری میخابی و موقع صبحانه ، ناهار و شام اولین کسایی که باید بیایند و سرسفره بشینند اینها هستن                     خدایا به تموم زنهایی که آرزوشونه این احساسات رو به پای فرشته های آسمونیت بریزن ازشون دریغ نکن           ...
19 شهريور 1393

من......من

این روزها این کلمه من روزی هزاران بار در خونه ما شنیده میشه و البته قبل از اون گفته میشه توسط رونیا کی برق رو خاموش کنه ....من کی روشن کنه.................من کی شیر آب رو باز و بسته میکنه .....من کی در ماشین رو باز و بسته میکنه ...من (البته با سوییچ) کی در پارکینگ رو میزنه......من کی  جوراب رونیا رو میپوشه .....من و هزاران من دیگه که اگه موقع انجام اون ها یادمون بره به رونیا بدیم اون وقت که رونیا با بغض میگه... من خلاصه اوضاعی داریم ما اینم من خونه ما اخ که فدایی داری هوارتاااااااااااااااااااااااااااااااااااا اما این روزا خیلی بیشتر با خودت سرگرمی از خاله بازی خودمون گرفته تا بچه داری تازه به ...
10 شهريور 1393

اسب سواری

چند روزیه کارمون شده دنبال شیر اسب بودن به خاطر فواید زیاد اون بالاخره با هزار مکافات پیدا کردیم و به دخمری دادیم از اون روز دیگه عصرها به جای  تاب تاب میگه بریم اسب اینم عکساش که دخترم خیلی حال میکرد با اسب و اسب سواری البته ما که جرات نکردیم بهش نزدیک بشیم با اون هیبتی که داشت ...
9 شهريور 1393

ما برگشتیم

بعد از یک مسافرت طولانی حدودا یک ماهه به مشهد و شاهرود ما به اغوش گرم پدر و خانه  برگشتیم البته طولانی شدن این مسافرت بیشتر به دلیل از شیر گرفتن دخمری بود وگرنه که ما خیلی خیلی زود دلمون برای آقای پدر تنگ میشه کلی بهرها بردیم از حضور پدر و مادر و صد البته خاله و یک دونه دایی رونیا رونیا هم کلی بازی کرد با همسن و سال های 20 سال از خودش بزرگتر کلی هم پیک نیک رفتیم  3 تاش رو فقط هفته اول رفتیم که دو تاش رو بابااحسان همراهمون بود مهمونی هم رفتیم همون که گفتیم یک نی نی 20 روزه داشت دیگه از اون به بعد تا میخاستیم بریم بیرون رونیا می گفت نی نی یعنی بریم خونه نی نی شاید بچم می خاست شیر خوردن نی نی رو ببینه بلکه لذت اون روزه...
3 شهريور 1393

خدایا شکر

امروز بعد از گذشت 10روز از پروسه از شیر گرفتن به لطف خدا و کمک خاله ها و مخصوصا مامانی این مرحله از زندگی دخترم هم با خوبی و خوشی گذشت البته خوش که نبود ولی گذشت و رونیا یه جورایی مستقل شدن رو تجربه کرد و وابستگیش به من کمتر شد... خدایا شکر و اینچنین شد که دخترم دو سال و 17روز شیر خورد یعنی دردونه ما 747 روز رو در اغوش من بود و شیر میخورد و باهم عشق بازی میکردیم خدایا اون روزا رو هیچ وقت از یادم نبر قشنگیشون رو پر احساس بودنشون رو و پر از مهر بودنشون رو البته بعد از گذشتن این ده روز هنوز گاهی سراغ ممه رو میگیری و هنوز یادت نرفته ولی صبوری میکنی پریروز خونه یکی از دوستان بودیم کوچولویی 20 روزه ایی داشت که به محض اینکه شروع به شیر دادن...
20 مرداد 1393

روز چهارم

امروز سه شنبه 4 روز از زمانی که دخترم رو از شیر گرفتم می گذره و هنوز رونیا به این مسئله عادت نکرده و کماکان بهانه گیری می کنه و بد اخلاقه نمی دونم تا کی این مسئله ادامه داره خدا کنه زودتر عادت کنه تا بیشتر از این اذیت نشه هیچ وقت فکر نمی کردم اینقدر وابسته باشی دخترم برات سوره والعصر رو می خونم تا خدا بهت صبر بده به قول یکی از دوستان خوب عزیزش رو از دست داره و غصه داره امروز با خاله نسرین رفتی حموم ولی وقتی اومدی بیرون کلی گریه کردی و ممه می خواستی تا اینکه بالاخره خوابیدی از روز اول این رو یادم رفت بگم که با مامانی رفته بودیم بیرون و تو خونه بودی وقتی اومدم روت رو ازم برگردوندی و نگام نکردی قربون اون قهر کردنات مادر خدایا گا...
14 مرداد 1393