خونه تکونی و اسفند 91
شیطون مامان چطوره خوبی مامانی مطمئن هستم برعکس مامان وبابات که خیلی اروم هستند تو از اون بچه های شیطون روزگار میشی از همون روز اول یک جیغ هایی می کشیدی که نگو حالا هم مگه میزاری مامان از پیشت تکون بخوره فکر کن با این اوضاع من چه طوری خونه تکونی کردم صبح ها زود از خواب بیدار میشدم ظهر نمیخوابیدم و شب ها هم مشغول بودم تازه از بهمن هم شروع کردم اره گلم بالاخره تموم شد خریدامون رو هم تقریبا کردیم برای شما هم لباس خریدیم خلاصه آماده آماده هستیم تا با شما بریم به استقبال سال 92 راستی وقتی رفته بودیم توی یک مغازه که من مانتو بخرم خانوم مغازه دار و همسرش شما رو بغل کردن و بردن ازت عکس گرفتن شما هم خانومی کردی و گریه نکردی سال 91 هم داره تموم...