رونیارونیا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

برای موش موشکم

من......من

1393/6/10 0:30
195 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها این کلمه من روزی هزاران بار در خونه ما شنیده میشه و البته قبل از اون گفته میشه توسط رونیا

کی برق رو خاموش کنه ....من

کی روشن کنه.................من

کی شیر آب رو باز و بسته میکنه .....من

کی در ماشین رو باز و بسته میکنه ...من (البته با سوییچ)

کی در پارکینگ رو میزنه......من

کی  جوراب رونیا رو میپوشه .....من

و هزاران من دیگه که اگه موقع انجام اون ها یادمون بره به رونیا بدیم اون وقت که رونیا با بغض میگه...من

خلاصه اوضاعی داریم ما

اینم من خونه ما

اخ که فدایی داری هوارتاااااااااااااااااااااااااااااااااااا

اما این روزا خیلی بیشتر با خودت سرگرمی از خاله بازی خودمون گرفته تا بچه داری تازه به بچه هات ممه هم میدی که البته این روزها مثل ممه خودت جیز شده

و خوابوندن عروسک ها هم یکی دیگه از بازیهات شده

حرف زدنت هم به کندی پیش میره البته الان خیلی کلمات رو میگی اون هم به شیرینی هر چه تمام تر

کرم.............میmiiii

نصف.........نیniiiii

آبَ.......بَ بَ

تمام خوردنی ها هم......بَه بَه

خاله ها و عمه......نَ نَ

دایی..........دا دا

آبی........بی بی

قرمز.......می می

باز........با

بسته.......بَ

پیشی.....مَ

میگن کرمانی ها نصف کلمه رو بیشتر نمیگن ولی تو آخرشی مادر هم از اولش میزنی هم از آخرش

خودتون قضاوت کردین حرف زدن رو

البته بابا ...مامان ....دَدَر ...تو تو و صد البته نه  از جمله کلماتی هستن که به طور کامل ادا میشن

دیگه اینکه خیلی خیلی به جزئیات دقت میکنی مثلا رو فرشی اشپزخونه رو پشت و رو پهن کردم تا اومدی تو اشپزخونه گفتی به به و نگاه به روفرشی بود

امکان نداره لباسی بپوشم و جدید باشه و تو نفهمی از محالاته

 چیز دیگه ایی به ذهنم نمیرسه تا قبل از اینکه بخوام بنویسم کلی بوداااااا

الان ساعت 12:30 دقیقه دوشنبه 10 شهریور 93

روز شمار وبلاگ رونیا میگه که الان دخترم 2 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

............................................................................

خدایا چی دارم بگم جز اینکه به خاطر نعمت هایی بی پایانی که در زندگیم قرار دادی شکرررررررررررر سفارشی شکرررررررر

پسندها (2)

نظرات (0)