رونیارونیا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

برای موش موشکم

تولد دختر نازم رونیا

سلام عزیزک مامان قربونت بشم که دیگه طاقت نیاوردری و تو  36 هفته و یک روز قدم رو چشم ما گذاشتی هیچ وقت فکر نمیکردم پست بعدی که برات میذارم تولدت باشه گلم تازه میخواستم بیام بگم برات از سختیهای این هفته های اخر دلبرکم بذار از اولش برات بگم جمعه شب یکم دل و کمرم درد میکرد ولی فکر میکردم عادیه و چیزی نیست ولی با این حال به بابایی گفتم امروز یعنی شنبه رو نره سرکار و پیش ما بمونه اون هم نرفت میخواستم بعداز ظهر برم دکتر ولی چون شدید نبود نرفتم ولی دیگه شب به صورت انقباضی بود و شدید طوری که من اصلا نخوابیدم و تا صبح از پنجره بیرون رو تماشا میکردم کارگر شهرداری هم داشت کوچه ها رو تمیز میکرد .صبح بابایی که دید بیدارم و نشستم گفت بیا بریم...
29 تير 1391