رونیارونیا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

برای موش موشکم

به روایت تصویر

اینم از شطنت های گل دختر در 15 ماهگی به روایت تصویر اینجا تو اتاق خودت تمام وسایل این طبقه رو میریزی پایین اینجا هم دخترم در حال عبادت هست دست به دیوار برای یادگیری راه رفتن روشن وخاموش کردن چراغ یکی از سرگرمی هات هست همچنین تلفن بازی کابینت ها هم در امان نیستن آهنگ مورد علاقه قرتی خانوم ای جونم سامی بیگی ...
4 آبان 1392

اتمام 15 ماهگی

رونیا جونم از روزی که بالهای قشنگت رو تو اسمونا گذاشتی و زمینی شدی ١٥ ماه گذشت نمی گم همش شیرین و خوب بود چون روزای بدی هم داشت روزهایی که مریض بودی روزهایی که دل درد داشتی و تمام بعدازظهر رو گریه میکردی بدون هیچ وقفه ایی و ما نمی دونستیم چیکار کنیم هر چی دارو و داوای خونگی می دونستیم بهت دادیم تا بالاخره اون روزا تموم شد بعد نوبت به بالا اوردنات شد انقدر که هر کی میدیدت تعجب میکرد و شما رفلاکس داشتی چقدر پیش دکتر امینی رفتم برای این موضوع که با دادن یک شربت خدا رو شکر کم کم بهتر شدی اره مامان این روزها گذشت اما روزای شیرین هم زیاد بود مخصوصا این روزا که با هر کارت ما کلی میخندیم و سختی اون روزا از تنمون بیرون میره یکی دیگه از روزای سخت رو...
25 مهر 1392

آغاز راه رفتن رونیا

موش موشی سلام خوبی قربونت برم دختر طلای من آغاز تاتا تی تی کردنت مبارک یک ماهی میشد که دیگه کنار مبل و پشتی شروع کردی به راه رفتن همون موقع که شاهرود بودیم این کار رو شروع کردی مامانی هم تند تند پاهات رو چرب میکرد تا قوت بگیره دستش درد نکنه خدایی خیلی مفید بود بعد از اون جند روزی هست که جند ثانیه ایی بدون کمک وایمیستی از دیروز (٥/٧/٩٢)هم که چند قدمی بر میداری مبارکت باشه گلم ٢ خرداد بود که برای اولین بار تنهایی وایستادی و ٥ مهر برای اولین بار بدون کمک گرفتن از پشتی و مامان وبابا از حال و هوای این روزا برات بگم که خیلی شیطون شدی و یک لحظه نمیشینی دست من وبابا رو میگیری و میخای که کمکت کنیم و رات ببریم و دور خونه بچرخی و فضولی کنی شیطون ...
6 مهر 1392

شیرین کاریها

جیگر طلای مامانش کلی کار جدید یاد گرفته یکیش نای نای کردنه منتظر یک آهنگ، دست یا هر چیز دیگه هست تا میشنوه انقدر قشنگ میرقصه که میخای بخوریش یکی دیگه از کارهای رونی این که به همه هر چی رو که میخوره تعارف میکنه حتی به نی نیش، به هاپوش و خلاصه همه  اسباب بازیهاش از جمله شیرین کاریهاش اینه که همه چی رو با یک بار دیدن تقلید میکنه و اگه نتونه اون کار رو انجام بده گریه میکنه دندونای کرسی هم همچنان در حال دراومدن هست حالا شده 5 تا بالا و دوتا در حال در اومدن میشه 7 تا 6 تا هم پایین رو هم میشه 13 تا هورا هورا اینم دوتا عکس رونی در یک مکان یکی در سن 12 روزگی (6 مرداد91)و دومی در سن یک سال و 10 روزگی(4 مرداد 92) &nb...
5 مرداد 1392

اندر احوالات رونیا در استانه 12 ماهگی

خرگوشم سلام اره اسمت خرگوشه چون دندونات خرگوشیه نمی دونم به کی رفتی مادری نه من نه بابا دندونامون اینجوری نیست قیافت هم بعضی ها میگن شبیه منی البته بچگی هام بعضی ها میگن شبیه بابایی خلاصه اونم معلوم نیست درست شبیه کی هست ماه زیبای من کوچولوی من فردا 25 خرداد 92  هست و رونیا کوجولوی مامان 11 ماهش پر میشه و وارد دوازدهمین ماه زندگیش میشه دیگه کم کم باید به فکر جشن تولدت باشم گلم راستی مامانی یادت نره 2 روز دیگه 26 خرداد تولد منه باید برام کادو بگیری یاداوری کردم یادت نره شرمنده بشی از اینا که بگذریم کارایی که الان انجام میدی: معنی٤ جمله رو میفهمی :1- بده 2- بگیر 3- فلانی رو صدا کن٤- دکی کن انقدر قشنگ دکی میکنی با همه چیز با...
25 خرداد 1392