خبرهای ضد ونقیض هفته 32
سلام مموشی مامان
خبر دیروز رو که یک شوک بود ننوشتم چون امروز میخواستم برم دکتر گفتم با هم برات بگم عزیزکم دیروز رفتم سونوی داپلر دیگه سونویی نمونده که مامانی نرفته باشه انواع واقسامش رو رفتم اون هم فقط به خاطر مطمئن شدن از سلامتیت که خدا رو هزاران بار شکر سالم بودی اما قسمت جالب این سونو این بود که دکتر گفت نی نی تون پسره داشتم شاخ در میاوردم گفتم اخه به من گفتن دختره اون هم تو سونوی 4 بعدی اما این دکتر معتقد بود که نه پسره
خلاصه مامانی فکر کن من تو ماه هشت بعد از کلی خریدن وسایل دخترونه بفهمی نی نیت پسره قرار گذاشتم دیگه چیزی نخرم تا به دنیا بیای اما مامان جون امروز جواب سونو رو برای خانم دکتر بردم کلی تعجب کرد و گفت من سونو میکنم تا مطمئن بشیم البته گفت این کار رو برای دل خودش میکنه اخه خیلی دوست داشت بدونه حرف کدوم دکتر درست بوده سونو کرد و گفت 100 درصد نی نی ما دختره ههههههههههههههههه
خیلی خوشحال شدم چون اتاقت رو صورتی درست کردم لباس های دخترونه خریده بودم و خیلی دلایل دیگه
پس دختر مامان دیگه جنسیتت قطعی شد اون هم بعد از n بار سونو
طلای من خانم دکتر گفت حدود 7 هفته دیگه نوبت سزارین میده و این یعنی روز موعود داره نزدیک میشه پس قلمبه من خوب به خودت برس البته هوای مامان رو داشته باش اخه خیلی محکم لگد میزنی مخصوصا وقتی تو ماشین هستیم با هر پیچی تو هم میپیچی و با سر خوشگلت میکوبی به شکم مامان بیچاره
راستی مامان جون و خاله ها شاید تا چند روز دیگه بیان کرمان همه از مامان جون میپرسن شکم نفیسه بزرگ شده اون هم میگه نمی دونم چون از عید دیگه من رو ندیده امیدوارم زودتر بیان
اما بابایی یه خورده سرما خورده تب ولرز داره الان هم خوابیده نازگلم براش دعا کن زود خوب بشه جمعه از ماموریت تبریز اومد خیلی خسته شده یک هفته پیش ما نبود البته اگه تو جیگر مامان به دنیا اومده بودی ما هم همراش میرفتیم
دیگه دیروقت مامان بوس مواظب خودت باش
خدا جونم مواظب گل من هم باش