رونیارونیا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

برای موش موشکم

هفته 33 و یک عالمه خبر

1391/4/11 12:08
324 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلم

این هفته هم خیلی خوب بود هم خیلی سخت. خوب برای اینکه مامان جون خاله نسرین و دایی رضا و البته بابا جونی بعد از مدتها اومدن پیشمون و ما رو خیلی خوشحال کردن و سخت به خاطر اینکه من وبابایی به شدت مریض شدیم و سرفه میزنیم هر کدوم ٢ -٣ بار رفتیم دکتر بیچاره مامان جون که هر شب از خواب بیدار میشد و ما رو دوایی میکرد ولی خدا اونها رو برامون فرستاده بود دخترم وگرنه مامانت به این زودیها خوب نمیشد اون هم بدون دارو .عزیزم برای تو نگران بودم چون بعد از سرفه های من تو تکون میخوردی میدونم که بهت فشار میومد مامانی رو ببخش باید بیشتر مواظب باشم

گل مامان دوشنبه ١٢ تیر نوبت دکتر دارم فکر کنم دیگه  ویزیت هام بشه هفته ای

میدونی عزیزکم عاشق اون لحظه ایی هستم که بابایی قربون صدقت بره و من از دور این صحنه رو ببینم و لذت ببرم مثل الان

راستی فکر نکنی انتخاب اسم برات رو فراموش کردیم به احتمال خیلی زیاد رونیا میزاریم چون این اسم رو مامانی برات خواب دیده با اینکه اصلا نشنیده بودم و نمیدونستم همچین اسمی هست یا نه دردونه ی من

امیدوارم این یک ماه آخر هم به خوبی و خوشی بگذره دیگه مامان جون باید کم کم ساکت رو آماده کنم برای ورود به خانواده دونفریمون یک چیز جالب هم بگم من و بابایی هر دو تو ماه رمضون به دنیا اومدیم و دختر گلمون هم قراره تو ماه رمضون و تو ماه تولد بابایی یعنی مرداد به دنیا بیاد

خدا جونم تو این ماه عزیز مواظب گل من هم باش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)