ویزیت پنجم و سونوی nt

سلام فندوق کوچولو

خوبی؟ خوشی؟ مامان جونی من چند روز پیش درست دوشنبه 10/11/90 برای سونوگرافی رفتم دکتر وای که چقدر شلوغ بود ساعت 5 با بابایی رفتیم اومدیم خونه ساعت 10 بود ولی اینا رو بیخیال این رو بگو که جو جو رو دیدیم خیلی خیلی شیرین بود بابا اسی هم اومد داخل.اول که صدای قلب خوشگلت رو شنیدیم بعد که عکس خودت رو دیدیم وای که چه پاهای کوچولویی داشتی نازی تازه درباره جنسیتت هم پرسیدم عزیزم گفت که خیلی مشخص نیست ولی شبیه پسری مامانیییییییییییییی    

 اخه تو هفته 13 بودی ناناز ولی خودم چند شبه خواب میبینم اقا پسری بغلم هست که خیلی نازه مثل خودت.راستی قد نی نی خودم هم 10 سانت شده بود که بابایی میگفت ماشاالله چقدر زود رشد میکنه تو که می گفتی اندازه انجیره ولی نینی مون خیلی بزرگتر شده

بعد هم جواب رو بردیم پیش دکتر خدا رو شکر مشکلی نبود فقط باید یک ازمایش دیگه هم برم.راستی مطب دکتر بودیم که عموی مامانت زنگ زد و برای عقد فتانه دعوتمون کرد نمیدونم شاید بریم اگه حالم خوب باشه اگه بریم میشه این مسافرت دومت و اولین عروسی مشترک مامان وموش موشک اگه رفتیم می خوام برات از تهران چند تا وسیله بگیرم که بشه اولین وسیله های موش موشک مامان

 طلای من دیگه رفتیم تو چهارماه از چند جهت خیلی خوبه اول اینکه حالت تهوع کم میشه بعد دیگه خطرات سقط کم میشه ولی از همه مهمتر دیگه کم کم باید شروع کنی به تکون خوردن وروجک 

 دوست دارم خیلی زیاد