خرید با اعمال شاقه
دیروز با دختری رفتیم خرید برای اولین بار تصمیم گرفتیم با ماشین بریم بابا رو رسوندیم دانشگاه و با هم رفتیم
به زور تو ماشین با انواع چیزا سرگرمت کردم تا بتونم رانندگی کنم زودتر هم رفتیم که خیابونا خلوت باشه اما از اونجایی که شماخواب ظهرت رو نکرده بودی تا از ماشین پیاده شدیم خوابت گرفت و بغل من خوابیدی
صندلی رو خوابوندم و شما رو گذاشتم روش که بخوابیدی بعد از اون میخاستم ببرمت دکتر که تا رسیدیم دکتر بیدار شدی و شروع به اذیت کردی انقدر راه رفتی بازی کردی شلوغ کاری کردی تا اومدیم خونه
انقدر خسته شده بودم که نگو این شد اولین بیرون رفتن من با دخمری
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی