رونیارونیا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

برای موش موشکم

تعطیلات آخر هفته و سفر به بم

1392/9/10 10:40
542 بازدید
اشتراک گذاری

پنج شنبه و جمعه آخر آبان (30 آبان و 1 آذر)بود که تصمیم گرفتیم بریم بم برای گردش 5 شنبه صبح ساعت 7 راه افتادیم و 2 ساعت بعد رسیدیم اول رفتیم مهمان سرا راه آهن که بابا هم یه کم کار داشت کاراش رو که انجام داد رفتیم تو شهر برای ناهار مهمانسرا جهانگردی ناهار خوردیم و برگشتیم بازدید از ارگ رو گذاشتیم برای بعداز ظهر بعد از کمی استراحت ولی مگه خانم گذاشت آب و هوای بم کلی بهت ساخته بود و کلی انرژی داشتی و یک لحظه نمی نشستی چه برسه بخوابی(البته خانم خانما طول مسیر رو خواب تشریف داشتن)

بعداز ظهر رفتیم ارگ وای که چقدر زیبا بود ولی حیف و صد حیف که زلزله حسابی خرابش کرده بود

بعد از اون هم توی شهر گشتی زدیم رفتیم بازار وارد یک پاساژ شدیم تازه اونجا بود که شما معنی پله رو فهمیدی و 3 -4 بار از اون همه پله به خاطر مخمری بالا و پایین رفتیم حالا مگه دیگه از پاساژ میومد بیرونخیال باطلخیال باطلخیال باطل

بعد از اون هر مغازه ایی که پله داشت رو باید میرفتیم تو

آخرش هم به زور سوار ماشین شدیم و رفتم برای شام رستوران البرز فضای قشنگی داشت با یک پیشی که شما تمام شام مامان رو به پیشی دادی دختر مهربونم عاشقققققققققققققققق گربه ایی خیلی زیاد

خدا رو شکر که کرمان هم پر پیشی و شما هر جا میری از دیدنشون بی نصیب نمی شی اون نه یکی نه دو تا.......

بعد از برگشتن به مهمانسرا دوباره شروع کردی به بازی اونقدر که خیلی بیشتر از همیشه شام خوردی ومن رو میگیاوههوراهورا

جمعه هم رفتیم ارگ جدید خیلی قشنگ بود مخصوصا دریاچه و مسجدش واقعا معماریش جالب بود

و ساعت 12 حرکت به سمت کرمان ...نزدیک کرمان خیلی بارون میومد ناهار رو ماهان خوردیم و ساعت 3 رسیدیم خونه

خیلی خیلی خوش گذشت دست بابایی درد نکنه بازم از این کارا بکن همسری

اینم عکسای دخترم

ادامه عکس ها در ادامه مطالب

 

اخم ها رو دارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اخه دخترم تازه از خواب بیدار شده

اینم خرابی ارگ بعد از زلزله بم

 

 

خدایا شکرت بالاخره این پست رو نوشتم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)