آغاز راه رفتن رونیا
موش موشی سلام خوبی قربونت برم دختر طلای من آغاز تاتا تی تی کردنت مبارک یک ماهی میشد که دیگه کنار مبل و پشتی شروع کردی به راه رفتن همون موقع که شاهرود بودیم این کار رو شروع کردی مامانی هم تند تند پاهات رو چرب میکرد تا قوت بگیره دستش درد نکنه خدایی خیلی مفید بود بعد از اون جند روزی هست که جند ثانیه ایی بدون کمک وایمیستی از دیروز (٥/٧/٩٢)هم که چند قدمی بر میداری مبارکت باشه گلم ٢ خرداد بود که برای اولین بار تنهایی وایستادی و ٥ مهر برای اولین بار بدون کمک گرفتن از پشتی و مامان وبابا از حال و هوای این روزا برات بگم که خیلی شیطون شدی و یک لحظه نمیشینی دست من وبابا رو میگیری و میخای که کمکت کنیم و رات ببریم و دور خونه بچرخی و فضولی کنی شیطون ...