رونیارونیا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

برای موش موشکم

رونیا و پروژه ماست خوردن

دختر ناز من ماست دوست نداره اخه چرا مامانی همه نی نی ها خیلی ماست دوست دارن به هر ترفندی بهت میدم نمی خوری تنها با نعنا با سوپ خلاصه وقتی بهت ماست میدم دهن کوچولوت رو باز نگه میداری و نمیبندی تا وقتی که با دستمال تمام ماست ها از تو دهنت پاک کنم میگی نه اینم عکسش خودت ببین         ...
21 فروردين 1392

نیش زدن دندونای سوم و چهارم و پنجم

رونیا جونم مامانی چرا همه با هم اخه اینجوری که خیلی سخته ف دات شم   دخترکم دو تا دندون پیش بالا به اضافه نیش بالا و پایینش داره با هم در میاد میدونم اونقدر درد داره که همش دندوناش رو به هم فشار میده مامانی فدات شه گلم که باید اینقدر درد بکشی نمیدونم اسهال و استفراغت توی عیدت هم به خاطر دندونات بود یا یک ویروس بود به هر حال به خیر گذشت اگه دختری این جوری پیش بری تا یکی دو ماه دیگه همه دندونات در اومدن به سلامتی ان شاالله..... راستی جیگر مامان داره کم کم سینه خیز رو یاد میگیره از رو بالشت غلت میزنه و سعی میکنه به جلو بره دیگه الان که میگن باید هاون رو هم آویزون کرد خدا به داد مامانت برسه شیطون  بلا ...
15 فروردين 1392

عید 92

اول سلام به تموم دوستای گلم و مامانای عزیز و نی نی های گلشون امیدوارم که تعطیلات به همتون خوش گذشته باشه و سال خوبی رو شروع کرده باشین سال نو همگی مبارک براتون سالی پر ازشادی ،موفقیت و اول از همه سلامتی رو ارزومندم   جوجه کوچولوی من سلام                                                               دخترم سال ٩٢ هم از راه رسی...
15 فروردين 1392

خونه تکونی و اسفند 91

شیطون مامان چطوره خوبی مامانی مطمئن هستم برعکس مامان وبابات که خیلی اروم هستند تو از اون بچه های شیطون روزگار میشی از همون روز اول یک جیغ هایی می کشیدی که نگو حالا هم مگه میزاری مامان از پیشت تکون بخوره فکر کن با این اوضاع من چه طوری خونه تکونی کردم صبح ها زود از خواب بیدار میشدم ظهر نمیخوابیدم و شب ها هم مشغول بودم تازه از بهمن هم شروع کردم اره گلم بالاخره تموم شد خریدامون رو هم تقریبا کردیم برای شما هم لباس خریدیم خلاصه آماده آماده هستیم تا با شما بریم به استقبال سال 92 راستی وقتی رفته بودیم توی یک مغازه که من مانتو بخرم خانوم مغازه دار و همسرش شما رو بغل کردن و بردن ازت عکس گرفتن شما هم خانومی کردی و گریه نکردی سال 91 هم داره تموم...
20 اسفند 1391

رونیا نشستن را آموخت

دختر گل من میشینه اره عزیزکم از سه شنبه ١٥ اسفند ٩١ در سن ٧ ماه و ٢٠ روزگی برای چند دقیقه میشینه و مدت این نشستنش روز به روز زیاد میشیه خدایا هزاران هزار بارررررررررررررررررررررررررررر شکرت دیروز مامانی نشستی و کارتون حسنی رو دیدی خیلی این کارتون رو دوست داری و تا میگم حسنی به لپ تاپ نگاه میکنی یک کار ناز دیگه هم که عمه شیرین بهت یاد داده اینه که تا بهت میگن رونیا بوس بده دستت رو دراز میکنی تا بوس کنن قربون دختر از خود راضیم بشم تازه پاهات رو هم که بوس میکنیم کلی کیف میکنی ناقلا وقتی هم میشینی پاهای کوچولوت رو میگیری این کار رو هم مامانی بهت یاد داده اینم عکساش         رونیا جونی در حال دیدن انی...
19 اسفند 1391

آغاز هشت ماهگی

دختر کوچولوی من سلام دیروز هفت ماهگیت به پایان رسید و وارد هشتمین ماه از زندگیت شدی باورم نمیشه انگار همین دیروز بود که به دنیا اومدی میدونم روزی دلتنگ این روزهای قشنگ کودکیت میشم ولی خوشحال از اینکه دیگه بزرگ شدی و همدم روزگار مامان خیلی کارها یاد گرفتی مهمترینش اینکه داری نشستن رو یاد میگیری تو اتاقت کلی ذوق میکنی و با عروسکات صحبت میکنی و من سرمست از اینکه این اتاق رو برات درست کردم خدارو شکر غذاخوردنت خیلی بهتر شده و از این بابت هم خیالم کمی راحت شده ، وقتی میگیم ددر کلی میخندی و وقتی  سوار ماشین میشی از اول تا اخرش خوابی وکلی کارای قشنگ دیگه که من و بابا خیلی ذوق میکنیم  یکشنبه 22 بهمن سه نفری رفتیم کوهپایه که خیلی خوش گ...
26 بهمن 1391

جشن دندونی

سلام رونیای من خوبی دختر گلم نمیدونم الان که این مطلب رو میخونی چند سالته و کجایی ولی الان که من می نویسم بغلم هستی و 6 ماه و نیم سن داری و دو تا مروارید زیبا تو دهنت می درخشه بالاخره برات جشن دندونی گرفتم خاله نسترن و خاله نسرین جمعه اومدن و ما شنبه 7 /11 91 برات جشن گرفتیم خیلی خوش گذشت البته شما یک کمی اذیت کردی وباز غریبیت میکرد ولی بازم خوب بود اینم عکس های جشن دندونی دخترم ان شاالله جشن عروسیت گل قشنگم  این کارت دعوتت بود گلم                    اینم کیک دندونی شما یکس...
14 بهمن 1391

اغاز دندون در اوردن رونی گل مامان

جیگر من بالاخره امروز جمعه 22 دی 91 در سن 5 ماه و 27 روزگی رویت شد اره دندونت رو میگم مبارککککککککککککککک باشه گلم   انار دونه دونه  بچه ای دارم درونه قشنگه مهربونه انار دونه دونه چند روزه که بچه ام  گرفتار دندونه انار دونه دونه  توی دهان بچه ام یک گل زده جوونه گل نگو مرواریده مثل طلای سفیده هیچ کی از این قشنگتر جواهری ندیده           ان شاالله خاله ها هفته دیگه بیان تا برات جشن بگیریم اینم عکسش که به زور گرفتم   ...
22 دی 1391

عکس هایی از 5 ماهگی

دنیای مامان خیلی وقته عکسای نازت رو نذاشتم اینم عکس های دخمرم     بقیه عکس ها در ادامه اینم بقیشون         فدای دختر گلم ان شاا.. عکس های 100 سالگیت مادر ...
12 دی 1391